شناسهٔ خبر: 43229 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

فرزانگی و وارستگی / شهین اعوانی

حدود ۱۱‌سال از فوت استاد آشتیانی می‌گذرد. سالگرد وفات استاد آشتیانی همیشه به سکوت می‌گذرد چون او سوم فروردین ۸۴ همه علاقه‌مندان و مریدان و شاگردان و کل دار فانی را ترک کرده است.

 

 

 

 

 

فرهنگ امروز/ شهین اعوانی:

به یاد استاد سیدجلال‌الدین آشتیانی

حدود ۱۱‌سال از فوت استاد آشتیانی می‌گذرد. سالگرد وفات استاد آشتیانی همیشه به سکوت می‌گذرد چون او سوم فروردین  ۸۴ همه علاقه‌مندان و مریدان و شاگردان و کل دار فانی را ترک کرده و این ایام با روزهای آغازین سال نو و تعطیلات نوروزی قرین است. آن سال نیز بسیاری از افراد از خبر مرگ استاد و مراسم خاکسپاری و به تبع آن مجلس ختم و دیگر مراسم، مطلع نشدند و نتوانستند در آن شرکت کنند. مطالب راجع به فوت ایشان هم یا در آخرین شماره روزنامه‌ها در پایان هر سال منتشر می‌شود یا در اولین شماره سال جدید. این مطلب بنده راجع به ایشان هم بعد از ایام تعطیلات منتشر خواهد شد.

 

  فیلسوف تراز اول

مرحوم استاد سیدجلال‌الدین آشتیانی متولد ۱۳۰۴ شمسی در قصبه آشتیان (شهر آشتیان) اراک است. او از طلاب تراز اول حوزه علمیه قم در رشته معقول بوده است. در زندگینامه پربار علمی- فکری او شاگردی استادانی ازجمله امام خمینی(ره) و آیت‌الله سیدابوالحسن رفیعی‌قزوینی‌(ره)، آیت‌الله سیدحسین بروجردی، هشت سال تلمذ در حوزه تدریس فلسفه و تفسیر قرآن و اصول فقه، الهیات شفا و الهیات اسفار مرحوم علامه طباطبایی به چشم می‌خورد. استاد از شارحان و محققان افکار حکمی ملاصدرا به شمار می‌رود.

او بعضی از آثار ملاصدرا و نیز شاگردش ملامحسن فیض‌کاشانی و حکمای دوران قارجاریه مانند میرزا‌مهدی نراقی را شرح کرده است؛ مثل «شرح بر زاد‌المسافر ملاصدرا»، «شرح مشاعر ملاصدرا» و...  . او همچنین پاره‌ای از آثار ملاصدرا را برای اولین‌بار تصحیح و منتشر کرده است، ازجمله کتاب «المشاعر»، «شواهد الربوبیه (با شرح سبزواری)» و نیز اثر معروف و تاثیرگذاری که منشا تحقیقات جدیدی در فلسفه اسلامی شده است، کتاب «منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران از میرداماد و میرفندرسکی به بعد» است.

هرچند تصحیحات ایشان نقادانی هم دارد و گفته می‌شود در این تصحیح نسخه‌بدل‌ها به درستی دیده نشده است، به نظر می‌آید این قبیل دوستان مصحح و محقق باید در نظر داشته باشند که اگر این آثار حتی با ایراد موجود، برای بار اول چاپ نمی‌شد، چه بسا درحال حاضر دو نسل از آثار شیخ اشراق سهروردی یا آثار ملاصدرا بی‌بهره می‌ماندند.

 

  احیاکننده متون عرفانی و فلسفی

استاد آشتیانی فقط احیاکننده متون عرفانی و فلسفی نبوده بلکه در هر دو زمینه صاحب‌نظر و مجتهد بوده است. تحلیل‌های فلسفی و عرفانی او در آثارش و نیز در بسیاری از مقدمه‌ها و مقالاتی که از او منتشر شده، حائز ارزش فراوان فلسفی و عرفانی است. مستشرق معروف فرانسوی هانری کربن، استاد آشتیانی را «ملاصدرای زمان» یا «ملاصدرای دوباره زنده‌ شده» معرفی کرده است.

استاد آشتیانی آنطور که خودشان در «زندگینامه خود‌نوشتی» که در «شرح مقدمه قیصری» آورده‌، نوشته‌ است، از سال ۱۳۳۸ شمسی به مدرسی دانشگاه مشهد انتخاب شد و در سال ۱۳۴۰ به دانشیاری ارتقا یافت. از آن به بعد سال‌های مدیدی از عمرش را در دانشکده الهیات دانشگاه و نیز حوزه علمیه مشهد به تدریس حکمت، عرفان، فلسفه اسلامی گذراند و شاگردان مبرز و طالبان دانش از محضر ایشان استفاده کردند و بهره‌های علمی بردند؛ به حدی که بیشتر آنان خود در زمره استادان فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی دانشگاه و حوزه درآمده‌اند و خود شاگردانی پرورش داده و حالا بازنشسته شده‌اند. شاگردان استاد آشتیانی به ایرانیان محدود نبوده بلکه ایشان شاگردانی از سایر کشورهای اسلامی و نیز غرب و ژاپن داشته‌اند که آنان را در زمینه فلسفه و عرفان پرورانده‌اند که برخی از این افراد هنوز هم محققان و استادان برجسته دانشگاه‌ها یا موسسات تحقیقاتی در حوزه علوم انسانی در سطح بین‌الملل هستند.

 

  فلسفه قدیم و جدید

امروزه در پاره‌ای مواقع با همکاران و دوستانی در فلسفه برمی‌خوریم که معتقدند فلسفه قدیم پاسخگوی مشکلات جوانان امروزی نیست. بحث اصالت وجود یا اصالت ماهیت، یا چیستی اشیاء و... گرهی را از مسائل امروزی نخواهد گشود یا اگر کتاب‌ها پیرامون اندیشه‌های فلسفی در یونان باستان نوشته شود، مسائلی نظیر بحران فرهنگی مدرنیته و نیز نقش فرهنگ و هنر در حیات علمی، فرهنگی و سیاسی یا سبک زندگی که ازجمله مباحث روز هستند، طرح یا حل نمی‌شوند. استاد سیدجلال آشتیانی از زمره کسانی است که در محضر ایشان فلسفه قدیم به فلسفه جدید ربط پیدا می‌کرده است. او توانست رابطه نسل حکمای مشائی یعنی شیخ‌الرئیس و خواجه نصیرالدین طوسی و حکمای فی‌مابین آن دو مانند بهمنیار و لوکری را پیوند دهد و رابطه نسل بعد از این بزرگواران یعنی شاگردان خواجه نصیر و قطب‌الدین شیرازی را به مکتب اصفهان و بعد مکتب شیراز تا آثار حکمای دوران قاجار نظیر حاج‌ملاهادی سبزواری و حکیم زنوزی و مکتب تهران به صورت مستند مدون کند. به‌طور خلاصه باید گفت استاد آشتیانی در بهتر شناسانیدن عرض و طول تاریخ فلسفه اسلامی تلاش ماندگار و موثر کرده است.

 

  باغ خرم

استادانی که محضر ایشان را درک کرده‌اند، ویژگی‌هایی از او نقل می‌کنند که در کمتر کسانی می‌توان سراغ داشت. سال‌ها پیش درباره استاد آشتیانی و ارتباط او با حکمت‌دوستان و فلسفه‌ورزان یا حتی انسان‌های عادی مطلبی خواندم که هنوز هم دوباره خواندن آن برایم جالب است. مضامین چنین نوشته‌هایی می‌تواند برای نسل ما و نسل‌های جوان که در تعلیم و تعلم تلاش می‌کنند، الگو قرار گیرد و برای کسانی که نقد بر فلسفه سنتی و بی‌ارتباطی مسائل آن با مباحث روز دارند، جالب‌توجه باشد. به‌خصوص بارها شنیده‌ و خوانده‌ایم که استاد مانند بزرگان سلف رابطه‌ای انسانی و پدرانه با شاگردان خود داشته‌ و همین امر ‌انگیزه‌ای برای تفکر و طرح مباحث روز برای جوانان دانشجو و در عین حال روحیه شاد استاد بوده‌ است.

در این‌ باره به‌عنوان نمونه می‌توان به مطلب استاد شایگان راجع به استاد سیدجلال‌الدین آشتیانی در مقاله «فرزانگی و وارستگی» که در مجموعه مقالاتی تحت‌عنوان «خرد جاودان» جشن‌نامه استاد سیدجلال‌الدین آشتیانی که به کوشش آقایان علی‌اصغر محمدخانی و حسن سیدعرب در سال ۱۳۷۷ توسط نشر فروزان انتشار یافته است، به‌عنوان سند مکتوب در رفتار استاد به شاگرد اشاره کرد. جناب شایگان در استاد سید‌جلال‌الدین آشتیانی ویژگی‌هایی می‌دیده که رابطه شاگردی و استادی را به دوستی مبدل می‌کرده است و از این طریق دوستی فی‌مابین آنان روز به‌روزعمیق‌تر و وثیق‌تر می‌شده است.

به‌طور کلی جناب شایگان، معاشرت با استاد آشتیانی را به «باغ خرمی» تشبیه می‌کند که در آن هم صفا هست و هم فارغ‌بالی؛ در مباحث مطرح‌شده در محضر ایشان هم به‌طور جدی عمق تامل، قید و حدود هست و هم آزادی و آزاداندیشی، از این‌رو محضر ایشان برای مستمعین و حضار پیوسته آموزنده است. استاد در قبال پیشینیانی همچون ابن‌سینا، شیخ ‌اشراق و ملاصدرا احساس رسالت و وظیفه می‌کند.

 

  رفیق شفیق

می‌خواهم از فرصت استفاده شود و ذکری نیز از مرحوم حسن لاهوتی (متولد ۱۳۲۳ و متوفی ۱۷ اسفند ۱۳۹۱) کنم که در طول زندگی خود و تا آخرین لحظه عمر استاد در حیات دنیوی به همراهی خانواده محترم‌شان رفیقی به واقع شفیق و دوستی بی‌نظیر برای استاد بود. استاد آشتیانی تشکیل خانواده نداد.

منزل ایشان در مشهد با دکتر لاهوتی در یک ساختمان بود. در دهه آخر عمر شریف استاد، حتی تنظیم وقت ملاقات با ایشان را نیز لاهوتی انجام می‌داد. البته مرحوم لاهوتی در کارهای علمی خود، به‌خصوص در موضوع عرفان، از پشتیبانی و عنایت و یاری علمی استاد بهره‌‌ها برد. ما به‌عنوان نمونه، این یاری علمی را در مقدمه‌ای که استاد بر اولین اثر منتشر شده از مرحوم لاهوتی که ترجمه اثری از مرحوم آنه‌ماری شیمل درباره سیری در آثار و افکار مولانا با عنوان «شکوه شمس» است، می‌بینیم. در آنجا استاد از ایشان «دوست فاضل» نام می‌برد که بعد از دوره لیسانس در زبان انگلیسی چند سال در آمریکا تحصیل کرده و تسلط و قدرت توام با ذوق، او را در کار خود موفق داشته است.

در ابتدای کتاب در «سخن مترجم» نیز لاهوتی متذکر می‌شود که «در ترجمه کتاب از الطاف و عنایات کریمانه سروران و یاران دانشمندم بسی بهره گرفتم. هرجا که در درک تعبیرات و دقایق عرفانی به مشکلی برخوردم از راهنمایی‌های ارزنده حضرت استاد علامه سیدجلال‌الدین آشتیانی برخوردار شدم و همان‌گونه که در دشوارترین مراحل زندگی از این منبع سرشار فضل و کرم بهره وافر جسته‌ام، کمال بنده‌نوازی و بزرگواری ایشان در راه‌حل مشکلات متن نیز مرا یار بود: مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش / کو به تایید نظر حل معما می‌کرد.

ایشان را بر این بنده حق نه‌چندان است که بتوانم گزارد: من که سر در نیاورم به دو کون / گردنم زیر بار منت اوست؛ ملکت عاشقی و گنج طرب / هر چه دارم ز یُمنِ همت اوست.» روح استاد آشتیانی آمرزیده و راضی از همه شاگردان حکمت، فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی باد.

 

اخلاق حرفه معلمی

آن‌چه در محتوا و مضمون مقاله مذکور درباره ویژگی‌های استاد گفته می‌شود و می‌تواند برای ما سرمشقی در شاگردپروری باشد، در فرصتی که به مناسبت پاسداشت مقام استاد به بنده داده شده، ذکر می‌شود:

۱- سیدجلال مرد بسیار مهربان و گشاده‌روست و اگر به کسی مهر بورزد دوستی‌اش را بی‌دریغ ایثار می‌کند و در مقابل، چشمداشتی هم ندارد.

۲- به لحاظ علمی، استاد تمام داشته‌های خود را با توجه به ظرفیت و اشتیاق مستمع، در طبق اخلاص توأم با اخلاق و وقار علمی در اختیار شاگرد یا خواهنده مطلب قرار می‌داده است. او نه‌فقط متن را به سهولت خیره‌کننده به فارسی روان برمی‌گردانده، بلکه همزمان تفسیرهای عالمانه و بسیار دقیق بدان می‌افزوده است.

۳- انسان در حضور استاد صرفا از علوم قدیمه بهره‌مند نمی‌شد بلکه از حکمت روزمره نیز بهره‌ها می‌برد. می‌شد همزمان سیر در آفاق و انفس کرد و در عین حال از مسائل روز نیز غافل نماند.

۴- استاد می‌توانست غامض‌ترین مباحث فلسفی را به سهولت خارق‌العاده تعبیر و تفسیر کند و بلافاصله به یکی از مسائل مهم روز بپردازد یا آن مبحث فلسفی را به مباحث روز پیوند دهد. به عبارت دیگر می‌توانست رفیع‌ترین اوج معقولات چرخشی را به متداول‌ترین سطح محسوسات تبدیل کند.

البته مطالب گفته شده خلاصه‌ای از ویژگی‌های استاد آشتیانی است و همان‌طور که عرض شد منتخبی از خصائص ایشان در شاگردپروری و به قول امروزی‌ها اخلاق حرفه معلمی است.

منبع: روزنامه فرهیختگان

نظر شما